تلاش آمریکا برای محکومیت ایران
شیوع کرونا در2 ناو آمریکایی
تغییر سبک زندگی،برای مقابله با کرونا
کیفیت هوای امروز پایتخت اعلام شد
واکسیناسیون کرونا هنوز در بهشت زهرا آغاز نشده است
اوضاع ذی قار عراق همچنان ناآرام است
اضطراب بازار ارز در پایان هفته
فضای مجازی مزایای بی نظیری دارد
خودزنی ائتلاف سعودی در یمن
جریمه برای شرکت هواپیمایی بوئینگ
رهبر انقلاب: سیّد مرتضی علمالهدی از برجستگان تاریخ اسلام و از مفاخر علمی به شمار میرود
گره اصلی مذاکره ایران و آمریکا
قیمت خودروهای داخلی ۱۳۹۹/۱۲/۰۷
قیمت ارز، دلار، یورو، طلا و سکه ۱۳۹۹/۱۲/۰۷
مواضع برجامی بایدن مذاکره با ایران را به خطر انداخته است / آمریکا باید تصویر ایران به عنوان یک دشمن را تعدیل کند
آیا جهرمی از مهلکه CDN تلگرام نجات پیدا می کند؟
هشدار وزیر بهداشت، ویروس انگلیسی در همه استانها وجود دارد/ واکسن چینی چند روز دیگر میرسد
خوردن ناشتای این میوه معجزه میکند
حلقه قدرت و نفوذ «خط ۳» زیر تابلوی امام/ حامیان منتظری در بیت امام چه میکنند؟
سی سخت ۸ روز پس از زلزله
امروز یک قدرت مسلط هستیم/ در هر میدانی که دشمن مردم عزیزمان را تهدید کند حضور مییابیم
تجهیزات کشف شده از تروریست عوارضی تهران
جابجایی خانه ۱۳۹ ساله در سافرانسیسکو
۱۴۰۰ هزار میلیارد تسهیلات پرداخت شد
کار کمیسیون مشترک
نگاهی به جوخههای ترور در دهه 60/از علی زرکش منافق تا مسعود رجوی
در سراوان چه خبر است؟
اختلافات سیاسی بر سر ماسک
ترامپ از دادگاه خلاص میشود؟
به این میگن مجلس جمهوری اسلامی
استوری یحیی گلمحمدی به مناسب روز مرد
پست اینستاگرامی قالیباف به مناسبت روز پدر +عکس
واکنش مهراب قاسم خانی به مالیات اینفلوئنسرها
لباس زوج آمریکایی در جشن نامزدیشان +عکس
روی دیگر نیوتون؛ پیشگویی دانشمند بزرگ/ آیا جهان در سال 2060 نابود میشود؟
تازه عروس پیمان قاسم خانی کیست؟ + عکس
۱۴۰۰ هزار میلیارد تسهیلات پرداخت شد
فامیل ملکه انگلیس به جرم تجاوز محکوم شد | اعتراض قربانی به حکم
اختلافات سیاسی بر سر ماسک
ترامپ از دادگاه خلاص میشود؟
اعتکاف متفاوت این طلبهها +عکس
مردترین مرد؛ روزت مبارک
کرونا تا چند ساعت روی لباس میماند
کار کمیسیون مشترک
کنایه تند نماینده به احمدینژاد
به این حرف روحانی ، گریه کنید
تدبیر در این دولت نابود شد!
در سراوان چه خبر است؟
به این میگن مجلس جمهوری اسلامی
واکنش قالیباف به صنعت هسته ای
وضعیت فاجعه بار در ارمنستان
طارمی جزء بهترینهای اروپا
درخواست ناجا برای واکسن
آیا نفت 100 دلاری بازمیگردد؟؟
اعتکاف متفاوت این طلبهها +عکس
معرفی برگزیدگان جشنواره تجسمی فجر
واکسن«روتا» در سازمان غذا و دارو
آلودگی آبمیوه های سنتی
سقوط در وال استریت
مردترین مرد؛ روزت مبارک
شیوع سالمونلا در انگلیس
تغییر سبک زندگی،برای مقابله با کرونا
تلاش آمریکا برای محکومیت ایران
شیوع کرونا در2 ناو آمریکایی
جریمه برای شرکت هواپیمایی بوئینگ
اوضاع ذی قار عراق همچنان ناآرام است
واکسیناسیون کرونا هنوز در بهشت زهرا آغاز نشده است
فضای مجازی مزایای بی نظیری دارد
خودزنی ائتلاف سعودی در یمن
اضطراب بازار ارز در پایان هفته
ترافیک روان در جادههای کشور
کیفیت هوای امروز پایتخت اعلام شد
نسخه کاغذی پزشکان؛ اسمش را نیار، خودش را بیار !
افشاگری منتجب نیا از باند نزدیک به سلطنت طلب ها
پراید در کدام شهرها ارزانتر است؟
توزیع اقلام پرمصرف ایام عید از چند روز آینده
دو پرسپولیسی علیه بازی کردن مهدی ترابی
واردات ۴میلیون دز واکسنکرونا تا پایان سال
عکس/ روستایی شبیه به انسان
مطهری: دلیلی برای رد صلاحیتم نمیبینم
روایت فوتبالیست شدن انصاریان
رهبر کره شمالی خواستار نظم سختگیرانهتر شد
ساماندهی بیخانمان های جنوب پایتخت
سیّد مرتضی علمالهدی از برجستگان تاریخ اسلام است
«قدوس» درخشید، برنتفورد پیروز شد
گره اصلی مذاکرات!
رشته کوههایی به نام پدر
توصیه رهبرانقلاب برای محرومان از اعتکاف
عربستان و اسرائیل درباره ایران رایزنی کردهاند
لوتی با موضوع امنیتی سریال نوروزی شبکه سه شد
مواضع برجامی خطرناک جو بایدن
آیا مرتضوی ستاد رئیسی را راه اندازی کرده است؟
استوری یحیی گلمحمدی به مناسب روز مرد
تداوم بارشها در کشور
راز دخالت آمریکا در امور داخلی عراق
افزایش حقوق کارکنان غیر هیأت علمی دانشگاهها
جدیدترین تغییرات سهمیه بنزین وانت بارها
کرونا تا چند ساعت روی لباس میماند
حال و هوای حرمها شب میلاد امیرالمؤمنین (ع)
ماجرای نامگذاری صحن حضرت زهرا
دریافت وام ودیعه مسکن تمدید شد
شهید مدافع حرمی که رفت تا انتقام سیلی مادر را بگیرد/ حسین هریری نام جهادی «سید عمار» را در تاریخ ثبت کرد+مداحی
اسیری حضرت زینب(س) و غم رقیه(س) در مقابل چشمانت میآید که اینگونه رگ غیرتت بلند میشود و برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) سر از پای نمیشناسی.

محسن براسود :تخریب چی شهید حسین هریری، متولد سال ۶۸ بود و کارشناسی حقوق را از دانشگاه قوه قضاییه دریافت کرد و در قطار شهری مشهد مشغول به کار بود؛ از کودکی در پایگاه بسیج مسجد هجرت حوزه یک عمار حضور و فعالیت داشت و در برپایی تمامی برنامههای قرآنی، نماز جماعت، نماز جمعه پیش قدم میشد.
پیش از شهادت نیز به سوریه اعزام شده بود ولی قسمت بود در اربعین حسینی پیکر مطهرش در زادگاهش تشییع شود؛ از سالهای گذشته که او را میشناختم، عشق به جهاد و دفاع از حرم اهل بیت(ع) را داشت و نیت کرده بود که برای دفاع از حرم بی بی زینب(س) به سوریه برود.
پدر و مادر این شهید در نجف مستقر بودند ولی با شهادت شهید حسین هریری به مشهد آمدند و در مشهد به آنها خبر شهادت فرزندشان را دادند؛ پدر شهید هریری از رزمندگان جبهه و جنگ بود و رد تمامی مراسمات شهدای فاطمیون و مدافعان حرم حضور داشت.
پدر و مادر شهید هریری روحیه جهادی و دفاع مقدسی داشتند، مادر شهید روحیه زینبی داشت و با افتخار میگفت که سایر فرزندانم نیز باید اسلحه دستشان بگیرند و فدایی راه زینب(س) شوند.
پیش از آنکه شهید هریری به سوریه عزام شود پیامی را به دوستان خود ارسال میکند و در آن میگوید، «میروم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم».
زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «قمر فاطمیون» معروف شود.
او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت. «زهرا سادات رضوی» همسر شهید متولد 1376 است. دختر جوانی که هنوز زندگی مشترکش را آغاز نکرده، همسر شهید شد. او در گفتوگو با « جوان» از شناخت یک شهید در دوران چهارماهه نامزدیاش میگوید که برای او یک عمر گذشته است.
فصل مشترک زندگی شما و شهید هریری به چه شکلی رقم خورد و چطور با هم آشنا شدید؟
شهید کارمند پدرم در بخش بازرسی قطار شهری و بازرسی قطار متروی مشهد بود. از طرفی پدر من و ایشان هشت سال با یکدیگر رفیق بودند و همدیگر را میشناختند. همین طور در هیئات مذهبی حسین آقا با برادرم دوست شده بودند. مادر آقا حسین در مراسم روضهای که در خانهمان برگزار شده بود من را دید و بعد از گذشت مدتی از این موضوع ایشان من را برای پسرش خواستگاری کرد. یک روز خانواده حسین با خود حسین برای مراسم خواستگاری به خانه ما آمدند.
قبل از نامزدیتان، حسین آقا به جبهه سوریه اعزام شده بود؟
بله، شهید یکبار اسفند 94 تا اردیبهشت سال 95 به مدت سه ماه در سوریه به سربرده بود. از قرار وقتی دوست صمیمی حسین به شهادت رسید او هم به ایران بازمیگردد.
معیارهای یک رزمنده مدافع حرم برای ازدواج چه بود؟
اتفاقاً یکی از شرطهایش این بود که چون رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به عنوان مدافع حرم باقی بمانم و نمیخواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود. در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از همسر آیندهام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای دفاع از حرم بیبی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این امر هستید. همسرم از شرط من خیلی تعجب کرد. زیرا هر کجا که رفته بود و این شرط اعزام شدن مجدد خودش را به سوریه اعلام کرده بود طرف مقابل نپذیرفته بود. حتی خود شهید به من گفت شما چرا قبول کردید؟ خیلی از دخترهای نسل امروزی در این وادیها نیستند. عجیب است که شما پذیرفتید.
واقعاً به عنوان یک جوان نسل امروز چطور قبول کردید که همسر آیندهتان به جایی برود که احتمال شهات و جانبازیاش است؟
بنده این شرط را قبول کردم چون به این موضوع خیلی اعتقاد داشتم که مرگ در دست خداوند است حتی اگر در هر شرایطی قرار بگیرید تا زمانی که خود خدا نخواهد چیزی نمیتواند به شما آسیب وارد کند. برگشتم به خواستگارم گفتم اگر قرار است برای شما اتفاقی بیفتد چه شما برای دفاع از بیبی زینب(س) در سوریه باشید یا در خانه خود نشسته باشید حتماً اتفاق میافتد. پس بهتر است که مرگمان به شهادت ختم شود که در برابر خداوند ارزش معنوی داشته باشد. من خودم به عنوان یک خانم نمیتوانستم برای دفاع از حرم زینب (س) حضور داشته باشم چرا به شریک زندگیام که توانایی این کار را دارد اجازه ندهم برود. شاید باورتان نشود از روزی که همسرم برای اعزام مجدد میخواست راهی شود خودم پا به پایش او را همراهی کردم. حتی خود شهید به علت اعتقادی که داشت به من میگفت چون تو دختر سید هستی فرم مشخصات بنده را بنویس ارسال کن تا کارهایم زودتر انجام شود. از آنجا که شهید در اعزامهای قبلی توسط دشمن شناسایی شده بود برای اعزام مجدد با مشکل رو به رو بود. در هر حال من دوست نداشتم در رفتن همسرم به سوریه «نه» بیاورم که حتی حسین آقا برگشت از من پرسید تو واقعاً از ته قلبت راضی هستی که من به سوریه اعزام شوم. در جواب گفتم هرچه خدا صلاح میداند همان خواهد شد و نمیخواستم در روز محشر شرمنده حضرت بیبی زینب (س) باشم.
نامزدیتان چقدر طول کشید؟ در صحبتهایتان گفتید که شهید توسط تروریستها شناخته شده بود پس اعزام مجددش چطور انجام گرفت؟
من و شهید 20 تیرماه سال 95 رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم. بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد که حتی دوستانش به او گفتند شما تازه عقد کردی برای چه میخواهی بروی. در همین حین از تهران پرونده اعزامیاش برگشت خورد، چون چهره حسین در سوریه نزد تروریستها شناخته شده بود. برای اعزام مجددش به او اجازه ندادند که برود تا اینکه با تلاش بسیار موفق شدند. 10 آبانماه 95 با نام مستعار قمر فاطمیون و از طریق لشکر فاطمیون توانست اعزام داشته باشد. 22 آبانماه هم به شهادت رسیدند کلاً چهارماه دوران نامزدی ما با هم طول کشید و در اصل خدا خواسته بود در کنار شهید بیشتر باشم تا از او بیشتر درس بگیرم.
چه درسهایی را از شهید یاد گرفتید؟
رفتار ایشان خیلی مورد پسند دوستان و آشنایان بود. شهید از بنیانگذاران سه هیئت از جمله عشاق الزهرا در مشهد بودند که با مدیریت وی اداره میشد و از شروع روز اول محرم تا پایان صفر برای شهید استراحت معنایی نداشت و بیشتر وقتها در حرم امامرضا(ع) با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود اگر میخواهیم مصیبت اهل بیت(ع) را درک کنیم نباید راحتطلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم. بیشتر وقتها نذرهای هیئت را میبرد در محلههای فقیرنشین مشهد بین نیازمندان پخش میکرد. از کارهای خیر دیگری که انجام میدادند به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک میکردند.
وقتی با یک رزمنده مدافع حرم پیوند زندگی مشترک میبستید، به این موضوع فکر کرده بودند که شاید یک روزی همسر شهید شوید؟
لحظهای که سر سفره عقد نشسته بودم این باور قلبی را داشتم که حسین روزی به شهادت میرسد، ولی به خودم میگفتم هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. با آنکه خیلیها برگشتند به من گفتند چهره داماد چقدر به شهدا میخورد. ما زندگیمان را ساده شروع کردیم. هر دو عقیده داشتیم هرچه مهریه کمتر باشد ثواب آن بیشتر است و با اشتیاق هر دو دوست داشتیم به نیت 14 معصوم 14 سکه باشد.
از نحوه شهادتش اطلاع دارید که به چه صورت رقم خورد؟
حسین به عنوان تخریبچی در سوریه فعالیت داشت. دقیقاً بعد از شهادت او تعدادی از همرزمانش اعلام میکنند «حلب آزاد شد». یکی از همرزمان شهید تعریف کرد: دشمن در قسمتی از حلب عقبنشینی کرده بود. حسین با دو نفر دیگر از دوستانش از جمله شهید بشیری و شهید جهانی برای پاکسازی به آن قسمت منطقه حلب میروند. سه تا تله انفجاری در یک خانه بوده که میخواستند خنثی کنند. حسین فکر میکند این تلهها جدا از یکدیگر کار شدهاند، اصلی را خنثی میکند. در صورتی که تلههای دیگر به صورت مخفی در خانه کار شده بودند. آنها منفجر میشوند. اول حسین به شهادت میرسد که در حال خنثی کردن تله انفجاری بود و در کنار او هم شهید بشیری و شهید جهانی نیز به شهادت میرسند. آن همرزم چهارمی که در این عملیات بوده قبلش به خواست شهید بشیری رفته بود تا ماشین را بیاورد، اما هنوز چند قدمی بیشتر از خانه دور نمیشود که تلهها منفجر میشوند و حسین و دو همرزمش به شهادت میرسند.
به عنوان کسی که تنها چند ماه از عقدتان میگذشت چطور با خبر شهادت همسرتان رو به رو شدید؟
آن لحظه که خبر شهادت حسین را به من دادند با آنکه همه بیتابی میکردند اولین کاری که من کردم دو رکعت نماز شکر خواندم. حال و هوای دلم مصداق این بیت شعر بود« دلم یک جوری ولی پر از صبوری » در دلم غوغا بود ولی خود حضرت زینب (س) یک صبری داده که قابل توصیف نیست. حسین متولد ماه آبان بود که در ماه آبان هم به شهادت رسید.
آخرین دیدارتان با شهید کی بود؟
آخرین دیدارمان دقیقاً ظهر 10 آبان ماه قبل از اعزام حسین به سوریه بود. همسرم وصیتنامه کتبی نداشت ولی به من گفت موقع شهادتم نگذار نامحرم صدای گریهات را بشنود. صبوری را از حضرت زینب(س) بخواه و هر وقت دلت برای من تنگ شد برو در روضههای اهل بیت(ع) گریه کن. در آخرین تماس تلفنی از حسین خواستم زود برگردد و دوباره برود. در جوابم گفت به زودی برمیگردم یا با پای خودم یا اینکه روی دست مردم! مدت کمی بعد هم که شهید شد. زمانی که در معراج شهدا در مراسم وداع با پیکر حسین بودم او را قسم دادم و خواستم که هر وقت دلتنگش شدم پیشم بیاید تا برای یک لحظه هم شده ببیمنش. وقتی که از مراسم وداع با شهید برگشتم ساعت 11 صبح بود که با همان چادر سیاه خسته بودم و خوابم برد. در خواب «حسین» را با همان لباسهای خاکی در ضریح حضرت بیبی زینب (س) دیدم. دستمال سفید در دستش بود و با لبخند گفت اجازه میدهی ضریح را تمیز کنم. من هم با چادر سیاه که به سر داشتم و با چشمان گریان روبهروی او ایستاده بودم. سرم را به علامت تأیید تکان دادم. در صورتی که من تا حالا نه سوریه رفته بودم که ببینم ضریح بیبی زینب (س) به چه صورت است و نه عکسی از آنجا دیده بودم. وقتی که عکس ضریح را به من نشان دادند دیدم دقیقاً همان چیزی است که در خواب دیدم.
در سخن پایانی اگر مطلبی از دوران نامزدی با شهید داشتید بیان کنید؟
قبل از آنکه کارهای اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه با هم به بهشت رضا رفتیم. سر مزار شهید مصطفی عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت. میگفت پیکرش را بعد از شهادت خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند. به گفته حسین لباسهایش به خون شهید متبرک شده بود. من و حسین همیشه نمازهای خودمان را دو نفره به جماعت میخواندیم که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا آخرین نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم. بعد از اتمام نماز هر دو با مزار شهید خلوت کردیم. موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: « آقا مصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود.» من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از شهید داشتی. فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد. شب شهادتش در آخرین تماس به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی و از او تشکر کن. گفتم: «برای چی؟» در جواب گفت: « چون حاجت من را داد.» بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم حاجتش چی بود.
منبع : حامیان ولایت