توییت سعید محمد بعد از استعفا
جرمش از امروز زیاد است
آغاز فعالیتهای انتخاباتی سران فتنه
عروس ملکه قصد خودکشی داشت!
ایران در جهت اشتباهی حرکت میکند
کرونا خطرناکتره یا عربستان سعودی؟
نکاتی درباره استعفای سعید محمد از فرماندهی قرارگاه خاتم
خواص خرما و چند توصیه درباره مصرف آن
نگرانی از بازگشایی مدارس
آموزشهای ضدصهیونیستی در مدارس ترکیه
سعید محمد کیست ؟
ناصر قوامی: سرسپرده بهزاد نبوی در ناسا نیستیم/ چرا اصلاحات همیشه الگوی رفتار غیرقانونی در کشور است؟
از دیدار پاپ با آیت الله سیستانی تا پاسخ پوتین به پیام آیت الله خامنهای/ معادلات جدید شیعه و دنیای مسیحیت چگونه رقم خورد؟!
دلال آمریکا در ایران چه میخواهد؟ / هواپیماهای زمینگیرشده برجام را به وزیر خارجه ایرلند نشان بدهید!
جرمش از امروز زیاد است
باران بمبها و موشکهای آمریکایی
کرونا خطرناکتره یا عربستان سعودی؟
FATF تیغ تحریم را تیزتر کند
واکنش اینستاگرامی مغانلو
عروس ملکه قصد خودکشی داشت!
اما و اگرهای کرونایی سفرهای نوروزی
آغاز فعالیتهای انتخاباتی سران فتنه/ دست رد آیت الله سیستانی به سینه مفسد گردن کلفت اقتصادی
از سگ بازی تا «سگ فروشی»/ شغل جدید سلبریتیها در فضای مجازی +تصاویر
استین بالا زدن مجلس برای لایحه رتبهبندی معلمان
قیمت ارز، دلار، یورو، طلا و سکه ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
قیمت روز خودروهای داخلی ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
قیمت روز گوشی موبایل ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
گرانی، عیدی دولت!
در حاشیه انتشار کلیپ مبتذل از یک فرد معلوم الحال/ چه کسی باید این دمل چرکین را درمان کند؟!
پاسخ به ادعای لیبرالها درباره FATF
باران بمبها و موشکهای آمریکایی
واکنش اینستاگرامی مغانلو
عجیبترین انسانهای جهان را ببینید +تصاویر
افشاگری ریحانه پارسا از یک اتفاق! +عکس
معافیت مالیاتی کارگران با دستمزد حداقلی
کرونا و برگزاری جشن ماسک سوزی
وخیمتر شدن فضای سیاسی امنیتی امریکا
روبرو شدن بایدن با اولین بحران
وگرنه واتیکان کجا، اینجا کجا؟!
دستاوردهای پروژه قطار ملی مترو برای کشور
قانون جنگل یعنی همین تصاویر!
کرونا خطرناکتره یا عربستان سعودی؟
عروس ملکه قصد خودکشی داشت!
ایران در جهت اشتباهی حرکت میکند
توییت سعید محمد بعد از استعفا
چرا پاپ رفت عراق و نرفت ایران؟
کارآمدی و پویایی یعنی این!
تسبیحی که به کار کلکسیونرها میآید
تروریست هایی که مظلوم اند!
آقایان؛ با دروغ به جایی نمیرسید
افزایش کمک هزینه دانشجویان متاهل
بهره برداری از نسل پنجم اینترنت خانگی
۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دوز واکسن خریده ایم
شهادت سرباز هنگ مرزی آذربایجان غربی
سردشت خوزستان لرزید
اتهام تایوان به هواپیماهای چین
درخواست تردد به گیلان
۱۴ فیلم متقاضی اکران در نوروز/ شایسته: برخی فیلمها هنوز مجوز نگرفتهاند
مهارتآموزی سربازان بعد از پایان کرونا
ازبکستان از شرکای تجاری مهم ایران است
درآمد دانشگاه باید از نوآوری باشد
خنثی سازی عملیات انتحاری در میان زوار کاظمین
مراسم شهادت امام کاظم در حرم رضوی
سومین شکواییه ترامپ هم رد شد
پایان بدون نتیجه جلسه شورای عالی کار
نخبههایی که کارگری میکنند!
هشدار یک رهبر انصارالله یمن به محمد بن سلمان
نرخهای فعلی ارز ماندنی نیست
۴ هشدار به رئیس جمهور درباره بازار مرغ!
آیا فریادهای جورج فلوید شنیده شد؟
آمریکا پشت عربستان درآمد
زمان واریز یارانه نقدی اسفند ماه
افشای نژادپرستی خاندان سلطنتی انگلیس
شروع انتخابات شورای شهر
دستگیری ارازل و اوباش فلاح
مهمترین مشکل شرکتهای دانش بنیان
بی توجهی ونزوئلا به تحریمهای آمریکا
مقصد بعدی پاپ فرانسیس کجاست؟
توصیه به تزریق واکسن آسترازنکا به سالمندان در آلمان و فرانسه
اولویت داعش در عراق چیست؟
تیم منتخب هفته بوندس لیگا از نگاه هواسکورد
اولین میهمان بایدن در کاخ سفید مشخص شد
کلاهبرداری به بهانه به روز رسانی شاد
خبر خوش فرمانده نیروی دریایی
عربستان حمله انصارالله به آرامکو را تایید کرد
سعید محمد کیست ؟
تازه ماندن شیرینی خشک
ارزش سهام عدالت بالا رفت
نیمار آماده تقابل با بارسلونا
اولین «هاورکرافت بومی» در ناوگان نداجا
بازداشت ۱۳ دلال و محتکر نهادههای دامی
راهاندازی گشت مبارزه با آزار جنسی
مسؤل اعدامهای داعش به دام افتاد
ابتلاء اسد و همسرش به کرونا
کاهش 8درجه ای دمای هوای تهران
پرداخت 18 ماه حقوق به المپیکی ها
مبارزه واقعی واقعی ایران با موادمخدر
۱۳ هفته باقی مانده لالیگا به لطف تساوی اتلتیکو مادرید و رئال مادرید در اوج هیجان برگزار خواهد شد.
سهم کشاورز از قیمت میوه چقدر است؟
ویروس جهش یافته در همه استان ها
شناسایی صفحات اینستاگرامی سایتهای شرطبندی
چه کنم برای آن دختر بیپناهی که هیچ فریادرسی ندارد/ سی سال است که نخوابیدهام/ هرگز نمیخواستم نظامی شوم/ من خدا را انتخاب کردهام
وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوانِ درمسلخ خوابانده که در حال سربریدهشدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟

به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»نامه شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی به فرزندشان، برای نخستین بار منتشر شد. آن شهید والامقام در این نامه تکاندهنده به مسائلی اشاره کردهاند که در ادامه میخوانید.
متن نامه بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو مینویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که سـفر را آغاز میکنم احساس میکنم دیگر نمیبینمتان. بارها در طول مسیر، چهرههای پر از محبتتان را یکییکی جلو چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم! هرگز دیدهای کسی جلو آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم؟ کمتر اتفاق میافتد، اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان، پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر میکنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمیتوانم؛ و این به دلیل علاقه من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم؛ من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسؤولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هر کس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت میکند کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را میبایست انتخاب کنم؟ با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولاً طول این راه چقدر است؟ انتهای آنها کجاست؟ فرصت من چقدر است؟ و اساساً مقصد من چیست؟
دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی میمانند و میروند. بعضیها چند سال برخیها ده سال، اما کمتر کسی به یک صد سال میرسد، اما همه میروند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براقشده و چند خانه و چند ماشین. اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهمید و ارزشمندید بهطوری که اگر به شما درد برسد همه وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش میبینم. اگر شما روزی ترکم کنید، بندبند وجودم فرو میریزد، اما دیدم چگونه میتوانم حلّال این خوف و نگرانیهایم باشم؟ دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهمّ مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت، قابل حفظکردن نیست وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مردن خود جلوگیری کنند و یا ثروت و قدرتشان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از دربسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کردهام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنم؛ هرگز نمیخواستم نظامی شــوم، هرگز از مدرجشدن خوشم نمیآمد. من کلمه زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمیخاست بر هر منصبی ترجیح میدهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم؛ لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین میکند.
عزیزم! از خدا خواستم همه شریانهای وجودم را و همه مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم. تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدمکشتن. خود را سرباز درِ خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجئی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است، میجنگم.
عزیزم! من متعلق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم! شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی میکنید. چه کنم برای آن دختر بیپناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؟
پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه میتوانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام، اما دیگر نمیخواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من، آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوانِ درمسلخ خوابانده که در حال سربریدهشدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمیتوانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله»